Quantcast
Channel: سایت تخصصی حضرت رقیه (س)
Viewing all 216 articles
Browse latest View live

فردی که محب حضرت رقیه نباشد از اهل بیت نیست!

$
0
0

شاید پذیرش این مطلب برای بعضی ها خیلی آسان نباشد که محبت به حضرت رقیه سلام الله علیها واجب است ولی هنگامی که سخنی از پیامبر گرامی اسلام به میان می آید دیگر جای هیچگونه تشکیک ، اما و اگری باقی نمی ماند.

حضرت محمد صل الله علیه و آله چنین فرمودند که : من لم یرحم صغیرنا و لم یوقر کبیرنا فلیس منا و لا انا منه.

ترجمه حدیث :  هر کس به کودکان ما مهر نورزد و بزرگسالان ما را احترام نکند از ما اهل بیت نیست (یعنی مسلمان نیست) و ما نیز از آنان نیستیم!

حال اینجا دو سوال مطرح می شود. اول اینکه چه کسی دوست دارد از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نباشد و این حضرات از او بیزاری بجویند و بگویند فلانی از ما نیست؟! و آیا مهر نورزیدن به فرزند نوه ی رسول الله (حضرت رقیه علیها السلام) بدتر است یا انکار وجود مقدس این بانوی سه ساله؟!

پاسخ آنقدر واضح و مشخص است که نیازی به توضیح بیشتر وجود ندارد. امید است که با تکریم و محبت به نازدانه ی امام حسین علیه السلام ، زمینه شفاعت اهل بیت علیهم السلام را برای خود فراهم نماییم زیرا حب به حضرت رقیه سلام الله علیها موجب خشنودی پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار (ع) می باشد.

 منبع حدیثملحقات احقاق الحق: ج10، ص739و ج26 ، ص140؛ ذخائر العقبی: ص130-131

 

 

ای فـدای چـهـره ی زهراییت

جان، فدای ایـن هـمه زیباییت

ای نگاه عرشیت عشق آفرین

تار مویی از سرت حبل المتین

 



منبع : http://roghayeh.net

بازگشت از حریم امن بانوی دمشق

$
0
0

سوریه نـرفـتـن سـخـت اسـت ، سوریه رفـتـن سـخـت تـر. تـا نـرفـتـی شـوق رفـتـن داری. تـا رفـتـی شـوق مـُردن! سوریه رفـتـه هـا مـی دانـنـد، از شـهـر شام کـه بـاز مـیـگـردی؛ روضه های حضرت رقیه حـکـم زهر دارد بـرای دل اوراق شـده ی زائر! آخـر ایـنـجـا دیـگـر " بانوی دمشق " نـیـسـت تـا آرام شـوی در پـنـاه حـریـم امـنـش...

 

حرم حضرت رقیه (س)

یا رقیه مدد


منبع : http://roghayeh.net

از فاجعه هشتم شوال درس عبرت بیاموزیم

$
0
0

قبرستان بقیع

فردا هشتم شوال ، سالروز تخریب قبور ائمه بقیع علیهم السلام است. وهابیان کوردل در هشتم شوال 1302 هجری شمسی ، همه گنبدهای اطراف مدینه را با خاک یکسان نمودند. مانند گنبدهای ائمه چهارگانه علیهم السلام ، زنان پیامبر ، عبدالله پدر پیامبر و...

هرچند سالهای طولانی از آن اقدام وحشیانه می گذرد اما هنوز هم قلب شیعه ، داغدار این مصیبت است.

وهابیان به بهانه ی اینکه ساخت گنبد و بارگاه موجب شرک است(!) همچنان در کمین حرمها هستند و نبش قبر حجر بن عدی و آسیب رساندن به حرم حضرت سکینه (س) گوشه ای از بی حرمتی های این فرقه ضاله در چندوقت اخیر است.

آنچه مسلم است اینکه شیعیان ضمن محکوم نمون این اقدامات خلاف شرع و عرف اسلام ، باید با جدیت فراوانی از حرمهای مقدس محافظت کنند تا خدایی ناکرده فاجعه تخریب بقیع یا سامرا تکرار نشود.

فراموش نکنیم که بارگاه های مذهبی جزو شعائر الهی محسوب می شوند و حفظ و تکریم آنها واجب است.

آری باید با همه توان از حرم حضرت زینب (س) و حرم حضرت رقیه (س) در سوریه دفاع کرد زیرا وهابیان بارها تهدید به تخریب کرده اند. مثلا در سال گذشته یکی از وهابیان گروه عمر (لعنت الله علیه) روی دیوار حرم حضرت زینب سلام الله علیها چنین نوشت و توهین کرد: نظام که برود ، تو هم با بارگاهت خواهی رفت!!

 

 

سایت تخصصی حضرت رقیه علیها السلام

 


منبع : http://roghayeh.net

نسل جدید کودکان تا چه اندازه با حضرت رقیه (س) آشنایی دارند؟

$
0
0

 ارائه الگو یکی از راهکارهای تربیت کودکان است که نقش فزاینده ای در تعلیم و تربیت آن ها دارد.

بچه های خردسال دوست دارند که فردی را به عنوان الگو داشته باشند و از او تقلید کنند. حال این سوال مطرح میگردد که والدین چه الگوهایی را برای فرزندان خود (علی الخصوص دختران) در نظر گرفته اند؟ آیا در این زمینه دقت لازم را مبذول داشته اند؟

متاسفانه شواهد حاکی بر این است که بعضا" شخصیتهای غربی و نمادهای کارتونی بی محتوا ، الگوی نسل جدید کودکان جامعه ما شده اند و این نگرانی زمانی بیشتر می شود که کودک ، آموزش خاصی در زمینه مذهب و دین نمی بیند.

ناهنجاری ، بی هویتی ، و دین گریزی نتیجه این گونه تربیتی است که مثلا لباس عروسک باربی ، الگوی دختر خردسال قرار میگیرد!

وقتی ما اسطوره های حقیقی و آسمانی همچون حضرت معصومه (س) و حضرت رقیه (س) داریم چرا به چنین الگوهای ناکارآمدی روی می آوریم که دنیا و آخرت فرزند را تباه می کند؟

 

دختر سه ساله


آیا اگر حیا و عفت حضرت رقیه سلام الله علیها را (در قالب داستان کودکانه) به دختران خردسال بیاموزیم در آینده بی حجاب بار می آیند؟ آیا اگر رمز ماندگاری نام حضرت رقیه در طول تاریخ اسلام که همانا ارتباط ایشان با امام زمانش بود را به کودکان بیاموزیم آنها از امام زمان خویش روی گردان می شوند؟ قطعا خیر.

پس شایسته است که از طریق مختلفی همچون قصه ، نمایش ، کتابخوانی و... که مورد علاقه کودکان است حضرت رقیه خاتون را به بچه ها معرفی کنیم تا آنها زیر سایه ی دختر امام حسین علیه السلام ، شایسته تربیت شوند ان شاء الله. صحبت در این باره فراوان است. در پستهای آینده به طور دقیق تری به چگونگی این امر خواهیم پرداخت.

 

 


منبع : http://roghayeh.net

پیشنهاد حضرت رقیه

$
0
0

1. تهيه گزارش از مكان هاي مقدس، تفريح گاه ها، بناهاي تاريخي، موزه ها، حوزه هاي علميه، مساجد بزرگ و جامع عالمان و بزرگان و انديشمندان، جغرافياي طبيعي و شهر دمشق و آداب و رسوم مردم شام، در شناخت اين منطقه، سهم بسزايي ايفا مي كند.

2. با توجه به خردسال بودن حضرت رقيه عليهاالسلام و رويدادهايي كه براي ايشان پيش آمد، به نظر مي رسد ساخت فيلم كارتوني از اين رويدادها، مي تواند رخدادها و واقعيت هاي كربلا را از دريچه نگاه يك كودك سه ساله به ديگر كودكان القا كند و در شناساندن قيام حسيني به خردسالان، نقش اساسي داشته باشد.

3. تهيه گزارش از خاطره هاي كساني كه به گونه اي با بارگاه پر شكوه حضرت رقيه عليهاالسلام در ارتباط هستند؛ مانند خادمان حرم، بازاريان اطراف حرم و مردم كوچه و بازار دمشق كه به زيارت حضرت رقيه عليهاالسلام مي آيند.

4. تهيه گزارش از كرامت هاي حضرت رقيه عليهاالسلام ، گفت وگو با كساني كه كرامتي از حضرت ديده اند و تهيه فيلم و نماآهنگ از اين كرامت ها كه جاذبه هاي ويژه اي دارد و در علاقه مند كردن جامعه به خاندان عصمت عليهم السلام موثر است.

5. گفت وگو با زايران حضرت كه به اميد برآورده شدن حاجت هايشان با دلي شكسته، روي به آستان حضرتش آورده اند. اين گفت وگو سبب مي شود مخاطب درانگيزه يابي براي توسل به ايمه اطهار عليهم السلام فعال تر شود و از متوسل نبودن به حضرت در خود احساس كمبودي كند و سرانجام به جرگه عاشقان بپيوندد.

6. گفت وگو با كساني كه آرزوي زيارت حضرت رقيه عليهاالسلام را دارند. از آنان پرسيده شود كه اگر به حرم حضرت رقيه عليهاالسلام برويد، از ايشان چه مي خواهيد. اين پرسش، راهكار خوبي براي دقيق شدن در حاجت ها و خواسته هاي معنوي افراد است.

7. معرفي شاعران و اشعار جديدي كه درباره حضرت رقيه عليهاالسلام سروده شده است. هم چنين اجراي اين سروده ها و متون ادبي در شناخت و گرايش خردسالان و ديگر قشرهاي جامعه به اهل بيت عليهم السلام موثر خواهد بود.

9. فرهنگ سازي براي كودكان و نوجوانان. به دليل مناسبت سني كه ميان كودكان و نوجوانان با حضرت رقيه عليهاالسلام وجود دارد، زمينه درك بيشتري را در آنان پديد مي آورد.

10. موضوع هايي مانند فراخوان مقاله، يك جمله زيبا، نامه اي به حضرت رقيه عليهاالسلام و... سبب باروري انديشه جوانان دختر و پسر در زمينه درك مشكلات و سوگ هاي آن عزيز خواهد شد.

11. اجراي نمايش هاي راديويي و تلويزيوني كه در آن ها از بازيگران كودك و نوجوان استفاده شده باشد.


منبع : http://roghayeh.net

نمایشنامه حضرت رقیه

$
0
0

خرابه، جايي است بي سقف و حصار، در كنار كاخ يزيد كه پيداست بعد از اتمام بناي كاخ، معطل مانده است. نه در مقابل سرماي شب، حفاظي دارد و نه در مقابل آفتاب طاقت سوز روز، سرپناهي.

تنها در گوشه اي از آن، سقفي در حال فروريختن است كه جاي امني براي ماندن بچه ها نيست. وقتي يكي از كودكان با ديدن سقف، وحشت زده مي شود و به احتمال فرو ريختن آن اشاره مي كند، مامور مي خندد و به ديگري مي گويد: «اين ها را نگاه كن! قرار است فردا همگي كشته شوند و امروز نگران فرو ريختن سقف اند؟»

طبيعي است اين كلام، ترس و وحشت بچه ها را بيشتر كند. اما حرف هاي امام تسلي و آرامش شان مي بخشد: «عزيزانم! مطمين باشيد ما كشته نخواهيم شد. ما به مدينه برمي گرديم.» دل هاي بچه ها به اميد آينده آرام مي گيرد. اما به هر حال خرابه، خرابه است و جاي زندگي كردن نيست.

چهره هايي كه آسمان هرگز رنگ رويشان را نديده است، بايد در هجوم سرماي شب بسوزند و در تابش مستقيم آفتاب ظهر، پوست بيندازند. انگار كه لطيف ترين گل هاي گل خانه اي را به كويري ترين نقطه جهان، تبعيد كرده باشند.

تو هنوز زن ها و بچه ها را در خرابه جاي نداده اي، هنوز اشك هايشان را نسترده اي، هنوز آرامشان نكرده اي و هنوز گرد و غبار راه را از سر و رويشان نگرفته اي كه زني با ظرف غذا وارد خرابه مي شود. به تو سلام مي كند و ظرف غذا را پيش رويت مي نهد.

بوي غذاي گرم در فضاي خرابه مي پيچد و توجه كودكاني را كه مدت هاست جز گرسنگي نكشيده اند و جز نان خشك نچشيده اند، به خود جلب مي كند.

تو زن را دعا مي كني و ظرف غذا را پس مي زني و به زن مي گويي: «مگر نمي داني كه صدقه بر ما حرام است؟»

زن مي گويد: «به خدا قسم! اين صدقه نيست. نذري است بر عهده من كه هر غريب و اسيري را شامل مي شود».

تو مي پرسي: «اين چه عهد و نذري است؟!»

و او توضيح مي دهد: «در مدينه زندگي مي كرديم و من كودك بودم كه به بيماري لاعلاجي گرفتار شدم. پدر و مادرم، مرا به خانه فاطمه بنت رسول الله بردند تا او و علي براي شفاي من دعا كنند. در اين هنگام پسري خوش سيما وارد خانه شد. او حسين فرزند آنان بود. علي عليه السلام او را صدا كرد و گفت: حسين جان! دستت را بر سر اين دختر قرار ده و شفاي او را از خدا بخواه.

حسين، دست بر سر من گذاشت و من بلافاصله شفا يافتم. آن چنان كه تاكنون به هيچ بيماري مبتلا نشده ام. گردش روزگار، مرا از مدينه و آن خاندان دور كرد و در اطراف شام جاي داد. من از آن زمان نذر كرده ام كه براي سلامتي آقايم حسين، به اسيران و غريبان احسان كنم تا مگر جمال آن عزيز را دوباره ببينم.»

تو همين را كم داشتي زينب! كه از دل صيحه بكشي و پاره هاي جگرت را از ديدگانت فرو بريزي. و حالا اين سجاد است كه بايدتو را آرام كند و اين كودكانندكه بايد به دلداري تو بيايند.

در ميان ضجه ها و گريه هايت به زن مي گويي: «حاجت روا شدي زن! به وصال خود رسيدي. من زينبم؛ دختر فاطمه و علي و خواهر حسين و اين سر كه بالاي دارالاماره نصب شده، سر همان حسيني است كه تو به دنبالش مي گردي و اين كودكان، فرزندان حسين اند. نذرت تمام شد و كارت به انجام رسيد.»

زن نعره اي از جگر مي كشد و بي هوش بر زمين مي افتد. تو پيش پيكر نيمه جان او زانو مي زني و اشك هاي مداومت را بر سر و صورت او مي پاشي. زن به هوش مي آيد، گريه مي كند، زار مي زند، گيسوانش را مي كند، بر سر و صورت مي كوبد و دوباره از هوش مي رود. باز به هوش مي آيد. خود را بر خاك مي كشد، بر پاي كودكان بوسه مي زند خاك پايشان را به اشك چشم مي شويد و باز از هوش مي رود. آن چنان كه تو مجبور مي شوي دست از تعزيت خود برداري و به تيمار اين زن غريب بپردازي.

تو هنوز خود را باز نيافته اي و كودكان هنوز از تداعي اين خاطره جگرسوز فارغ نشده اند كه زني ديگر با كوزه آبي در دست وارد خرابه مي شود.

چهره اين زن، اما براي تو آشناست. او تو را به جا نمي آورد اما تو خوب او را به ياد مي آوري. چهره او از دوران كودكي ات به ياد مانده است. زماني كه به خانه مادرت زهرا مي آمد و در كارهاي مادرت، به او كمك مي كرد.

او دختر كوچك و دوست داشتني و شيريني را در خاطره اش دارد به نام زينب كه هر بار به خانه فاطمه مي رفته، سراپاي او را غرق بوسه مي كرده است و او را در آغوش مي گرفته و قلبش التيام مي يافته است. آن چنان كه تا سال ها كمك به كار خانه را بهانه مي كرده تا با محبوب كوچك خود، تجديد ديدار كند و از آغوش او وام التيام بگيرد.

او سرگشته زينب شده، اما حوادثي او را از مدينه دور كرده و دست نگاهش را از جمال زينب كوتاه ساخته است و براي اين كه خدا، عطش اشتياق او را به زلال وصال زينب فرو بنشاند، عهد كرده است كه عطش غريبان و اسيران و در راه ماندگان را فرو بنشاند.

او باور نمي كند كه تو زينبي! و چگونه ممكن است آن عقيله، آن دردانه و عزيز كرده قوم وقبيله، اكنون ساكن خرابه اي در شام شده باشد؟! چگونه ممكن است آن بانوي بانوان عالم، رخت اسيري بر تن كرده باشد؟! انگار او و نقل خاطرات او تنها كاري كه مي كند، مشتعل كردن آتش عزاي تو و بچه هاست... .

خرابه تا نيمه هاي شب، نه خرابه اي در كنار كاخ يزيد كه عزاخانه اي است در سوگ حسين و برادران و فرزندان حسين. بچه ها با گريه به خواب مي روند و تو مهياي نماز شب مي شوي. اما هنوز قامت نشسته خود را نبسته اي كه صداي دختر سه ساله حسين به گريه بلند مي شود. گريه اي نه مثل هميشه؛ گريه اي وحشت زده؛ گريه اي به سان مار گزيده؛ گريه كسي كه تازه داغ ديده. ديگران به سراغش مي روند و در آغوشش مي گيرند و تو گمان مي كني كه اكنون آرام مي گيرد و صبر مي كني.

بچه، بغل به بغل و دست به دست مي شود، اما آرام نمي گيرد. پيش از اين هم رقيه هرگز آرام نبوده است؛ از كربلا تا همين خرابه. لحظه اي نبوده كه آرام گرفته باشد؛ لحظه اي نبوده كه بهانه پدر نگرفته باشد؛ لحظه اي نبوده كه اشكش خشك شده باشد و با زبان كودكانه اش، مرثيه نخوانده باشد.

انگار داغ رقيه بر خلاف سن و سالش، از همه بزرگ تر است. به همين دليل، در تمام طول راه و همه منزل هاي بين راه، همه ملاحظه او را كرده اند. به دلش راه آمده اند، در آغوشش گرفته اند. دلداري اش داده اند، به تسلايش نشسته اند و يا دست كم پابه پاي او گريسته اند. هر بار كه گفته است: «كجاست پدرم؟ كجاست پناهگاهم؟» همه با او گريسته اند و وعده برگشت پدر از سفر را به او داده اند.

هر بار كه گفته است: «سكينه جان! دل و جگرم از تكان هاي شتر آب شد»، دل و جگر همه براي او آب شده است. هر بار كه گفته است: «عمه جان! از ساربان بپرس كي به منزل مي رسيم؟» همه تلاش كرده اند كه با نوازش او، سخن گفتن با او و دادن وعده هاي شيرين به او، رنج سفر را برايش كم كنند.

اما امشب انگار ماجرا فرق مي كند؛ اين گريه با گريه هميشه تفاوت دارد. اين گريه، گريه اي نيست كه به سادگي، آرام بگيرد و به زودي پايان پذيرد. انگار نه خرابه، كه شهر شام را بر سرش گذاشته است. اين دختر سه ساله، فقط خودش كه گريه نمي كند؛ با مويه هاي كودكانه اش، همه را به گريه مي اندازد و ضجه همه را بلند مي كند.

تو هنوز بر سر سجاده اي كه از سر بريده حسين مي شنوي مي گويد: «خواهرم! دخترم را آرام كن!» تو ناگهان از سجاده كنده مي شوي و به سمت سجاد مي روي. او رقيه را در آغوش گرفته است، بر سينه چسبانيده است و مدام بر سر و روي او بوسه مي زند و تلاش مي كند با لحن شيرين پدرانه و برادرانه آرامش كند، اما موفق نمي شود.

تو بچه را در آغوش مي گيري و به سينه مي چسباني و از داغ سوزنده كودك وحشت مي كني: «رقيه جان! رقيه جان! دخترم! نور چشمم! به من بگو چه شده عزيز دلم؟ بگو كه در خواب چه ديده اي! تو را به جان بابا حرف بزن!»

رقيه كه از شدت گريه به سكسكه افتاده است، بريده بريده مي گويد: «بابا، بابا را در خواب ديدم. بابا خودش به من گفت بيا!»

تو با هر زباني كه بلدي و با هر شيوه اي كه هميشه او را آرام مي كرده اي، تلاش مي كني آرامش كني و از ياد پدر غافلش گرداني، اما نمي شود. اين بار ديگر نمي شود. گريه او، بي تابي او و ضجه هاي او، همه كودكان و زنان خرابه نشين را و سجاد را آن چنان به گريه مي اندازد كه خرابه يكپارچه گريه و ضجه مي شود و صدا به كاخ يزيد مي رسد.

يزيد كه مي شنود دختر حسين به دنبال سر پدر مي گردد، دستور مي دهد سر او را به خرابه بياورند. ورود سر بريده امام به خرابه انگار تازه اول مصيبت است. رقيه خود را به روي سر مي اندازد و مثل مرغ پركنده پيچ و تاب مي خورد. مي نشيند، برمي خيزد، دور سر مي چرخد، به سر نگاه مي كند، بر سر و صورت و دهان خود مي كوبد، خم مي شود، زانو مي زند، سر را در آغوش مي كشد، مي بويد، مي بوسد. خون سر را با دست و صورت و مژگان خود مي سترد و با خون خود كه از دهان و گوشه لب ها و صورتش جاري شده، در مي آميزد. اشك مي ريزد، ضجه مي زند، صيحه مي كشد، مويه مي كند، روي مي خراشد، گريه مي كند، مي خندد. تاول هاي پايش را به پدر نشان مي دهد؛ شكوه مي كند، دلداري مي دهد، اعتراض مي كند، تسلي مي طلبد و خرابه و جان همه خراباتيان را به آتش مي كشد.

ـ بابا! چه كسي محاسن تو را خونين كرده است؟

ـ بابا كي رگ هاي تو را بريده است؟

ـ بابا! چه كسي در اين كوچكي مرا يتيم كرده است؟

ـ بابا! چه كسي يتيم را پرستاري كند تا بزرگ شود؟

ـ بابا! اين زنان بي پناه را چه كسي پناه دهد؟

ـ بابا! اين چشم هاي گريان، اين موهاي پريشان، اين غريبان و بي پناهان را چه كسي دست گيري كند؟

ـ بابا! شب ها وقت خواب چه كسي برايم قرآن بخواند؟ چه كسي با دست هايش، موهايم را شانه كند؟ چه كسي با لب هايش، اشك هايم را بروبد؟ چه كسي سرم را بر زانويش بگذارد؟ چه كسي دلم را آرام كند؟

كاش مرده بودم؛ بابا! كاش فداي تو مي شدم! كاش زير خاك بودم! كاش به دنيا نمي آمدم! كاش كور مي شدم و تو را در اين حال و روز نمي ديدم. مگر نگفتند به سفر مي روي بابا؟ اين چه سفري بود كه ميان سر و بدنت فاصله انداخت؟ اين چه سفري بود كه تو را از من گرفت؟

ـ باباي شجاع من! چه كسي جرات كرد بر سينه تو بنشيند! چه كسي جرات كرد سر تو را از بدنت جدا كند؟ چه كسي جرات كرد دخترت را يتيم كند؟

ـ بابا! كجا بودي وقتي ما را بر شتر بي جهاز نشاندند.

ـ تو كجا بودي بابا! وقتي به ما سيلي مي زدند.

ـ بابا! كجا بودي وقتي آب را از ما دريغ مي كردند.

ـ بابا! به ما گرسنگي مي دادند.

ـ عمه ام را كتك مي زدند.

ـ برادرم سجاد را به زنجير بستند.

ـ بابا! شب ها در بيابان هاي تاريك و ترسناك رهايمان مي كردند.

ـ بابا! تو كجا بودي وقتي مردم به ما مي خنديدند.

ـ كجا بودي بابا! وقتي ما بر روي شتر خواب مي رفتيم و از مركب مي افتاديم و زير دست و پاي شترها مي مانديم.

ـ بابا! كجا بودي وقتي مردم از اسيري ما شادي مي كردند و پيش چشمان گريان ما مي رقصيدند.

ـ كجا بودي بابا! وقتي بدن هايمان زخم شد و پوست صورتمان برآمد.

ـ بابا! كجا بودي وقتي عمه ام زينب، نمازهاي شبش را نشسته مي خواند و دور از چشم ما تا صبح گريه مي كرد.

ـ كجا بودي بابا! وقتي از زخم هاي غل و زنجير سجاد خون مي چكيد.

ـ بابا! جان من فداي تو باد كه مظلوم ترين باباي عالمي! بابا! من اين را مي فهمم كه تو فقط باباي من نيستي؛ باباي همه يتيماني، پدر همه كودكاني امام دنيا و آخرتي، فرزند پيامبري، فرزند علي و فاطمه اي، پدر سجادي و پدر امامان بعد از خودي، تو برادر زينبي!

من اين را مي فهمم و خوب مي فهمم كه تو باباي همه كودكان جهاني و مي فهمم كه همه دنيا به تو نيازمند است. اما الآن من بيش از همه به تو محتاجم و بيشتر از همه، فرزند توام، دختر توام، دردانه توام. هيچ كس به اندازه من غربت و يتيمي و نياز دست هاي تو را احساس نمي كند. همه ممكن است بدون تو هم زندگي كنند، ولي من بدون تو مي ميرم. من از همه عالم به تو محتاج ترم. بي آب هم اگر بتوانم زندگي كنم، بي تو نمي توانم تو نفس مني. بابا! تو روح و جان مني! بي روح، بي نفس، بي جان، چه كسي تا به حال زنده مانده است؟ بابا! بيا و مرا ببر!

... زينب! زينب! زينب!

اين جا همان جايي است كه تو به اضطرار و درماندگي مي رسي. اين جا همان جايي است كه تو زانو مي زني و مرگت را آرزو مي كني. تويي كه در مقابل يزيد و ابن زياد، آن چنان استوار ايستادي كه پشت نخوتشان را به خاك ماليدي، اكنون، اين جا و در مقابل اين كودك سه ساله احساس عجز مي كني. چه كسي مي گويد اين رقيه بچه است؟ فهم همه بزرگان را با خود دارد. چه كسي مي گويد اين دختر، سه ساله است؟ عاطفه همه زنان عالم را مي پرورد. چه كسي مي گويد اين رقيه كودك است؟ زانوان بزرگ ترين عارفان را با ادراكش مي لرزاند.

نگاه كن! اگر ساكت شده است، لب هايش را بر لب هاي پدر گذاشته و چهار ستون بدنش مي لرزد. اگر صدايش شنيده نمي شود، تنهاگوش شنواي پدر را شايسته شنيدن يافته است.

نگاه كن زينب! آرام گرفت! انگار رقيه آرام گرفت.

دلت ناگهان فرو مي ريزد و صداي حسين در گوش جانت مي پيچيد كه رقيه را صدا مي زند و مي گويد: «بيا! بيا! دخترم! كه سخت چشم انتظار تو بودم».

شنيدن همين ندا، عروج روح رقيه را براي تو محرز مي كند. نيازي نيست كه خودت را به روي رقيه بيندازي او را در آغوش بگيري، بدن سردش را لمس كني و چشم هاي بازمانده و بي رمقش را ببيني. درد و داغ رقيه تمام شد. و با سكوت او انگار خرابه آرامش گرفت. اما اكنون ناگهان صيحه توست كه سينه آسمان را مي شكافد. انگار مصيبت تازه آغاز شده است. همه كربلا و كوفه و شام يك طرف و اين خرابه يك طرف. همه غم ها و دردها و غصه ها يك طرف و غم رقيه يك طرف.

نه زنان و كودكان كاروان و نه سجاد و نه حتي فرشتگان آسمان نمي توانند تو را در اين غم تسلي بخشند. چگونه تسلي دهند فرشتگاني كه خود صاحب عزايند و پر وبالشان به قدري از اشك سنگين شده است كه پرواز به سوي آسمان را نمي توانند. تنها حضور مادرت زهرا مي تواند تسلي بخش جان سوخته تو باشد. پس خودت را به آغوش مادرت بسپار و عقده فرو خورده همه اين داغ ها و دردها را بگشا... .1

سيدمهدي شجاعي


منبع : http://roghayeh.net

شعر مدافعین حرم

$
0
0
مدافعین حرم
اگر چه عشق هنوز از سرم نیفتاده
ولی مسـیر مـن و او به هم نیفتاده

به خواب سخت فرو رفته پای همت من
وگـرنـه اسـم کسـی از قـلـم نـیـفـتـاده

به غیر، کار ندارم به خویش میگویم
چرا هنوز به ابرویت  خم نیفتاده ؟!

بقیع شاهد زنده ، شبیه سامرا
که اتفاق از این دست کم نیفتاده

بماند اینکه به آن قوم رحم کرده حسین
هـنـوز سـفـره ی شـاه از کـرم نـیـفتاده

بماند اینکه چه خمپاره ها که آمده است
ولـی به حـُرمـت او در حـَرم نـیـفـتـاده

گذار پوست به دباغخانه می افتد
عرب هنوز به دست عجم نیفتاده

اگـر کـه پرچم عباس ، روی گنبد رفـت
سه ساله خواست بگوید علم نیفتاده

3ساله خواست بگوید که دختر علیست
هـنـوز قـیـمـت تـیـغ دودم ، نـیـفـتـاده !


منبع : http://roghayeh.net

صورت نیلی رقیه

$
0
0

یا رقیه

تو ببخشا که اگر

صورت من نیلی نیست ،

پلک سالم دارم

بازو و پهلوی من بی درد است

لیک چشمانم اگر بهر تو گریان نشود

نامرد است ...

 

حضرت رقیه

 


منبع : http://roghayeh.net

Article 0

$
0
0

ســـه ســـال برایـــت کـــافےِ بـــود تـــا بشـــوے شبـــیـــه تـــریــن بـــه "مـــادر"

<br>

 

<br>تـــو اگـــر 18 ســـالــ ـه میـــشدے چــ ـه میـــکردے ؟!!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

<br>از ازل تا ابد ... یا رقـیه مدد


منبع : http://roghayeh.net

شیخ عباس قمی به زیارت حضرت رقیه (س) مشرف شده بود

$
0
0

شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه) جزو برجسته ترین علمای شیعه محسوب می شود و در قرن چهاردهم هجری می زیست.

از جمله ویژگی های مرحوم شیخ عباس قمی همین بس که ایشان زاهدی وارسته ، اهل معرفت ، عالم دانشمند ، محقق و اهل تحقیق بودند و در قله ی رفیع علم و حدیث قرار داشتند.

کتاب مفاتیح الجنان نمونه ای از شاهکارهای اوست.

ایشان سرگذشت حضرت رقیه بنت الحسین علیهماالسلام را در کتاب نفس المهوم و منتهی الامال خود به رشته تحریر درآورده بودند... بزرگان چنین میگویند که شیخ بسیار اهل دقت و احتیاط بود لذا همینکه قائل به وجود حضرت رقیه سلام الله علیهاست برای ما حجت است.

شیخ عباس قمی در زندگی پر برکت خود به زیارت حضرت رقیه سلام الله علیها هم مشرف شده بود. این تشرف به حرم دختر امام حسین علیه السلام در سال 1358 هجری قمری انجام پذیرفت. (1)


آیا امثال شیخ عباس قمی ها اشتباه کرده اند که صراحتا وجود حضرت رقیه علیها السلام را قبول داشتند یا این معدود افراد ناآگاهی که میگویند حضرت رقیه وجود نداشته است ؟!!!

قضاوت با وجدانهای بیدار !

 

1. کتاب مفاخر السلام جلد 11 صفحه 228



منبع : http://roghayeh.net

قدردانی از آیت الله العظمی سید صادق شیرازی به خاطر اعزام به سوریه

$
0
0

به منظور پاسداشت تلاش های همه جانبه مرجعیت جلیل القدر شیعه، برای اعزام زائران و مدافعان حریم پاک اهل بیت علیهم السلام به حرم حضرت زینب کبری سلام الله علیها و حضرت رقیه بنت الحسین علیهماالسلام، شماری از سادات و شیوخ عشایر استان کربلا، در نامه ای به آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی از حمایت های بی دریغ معظم له در فراهم آوردن زمینه ی زیارت حضرت زینب سلام الله علیها تشکر کردند.

حرم حضرت رقیه

این اعزام از سوی مرجع عالیقدر تشیع در زمانی انجم پذیرفت که ناامنی فراوانی در سوریه برای زائران و مدافعان حرم وجود دارد.

ما هم به نوبه ی خود از این افدام شجاعانه حضرت آیت الله العظمی سید صادق شیرازی تشکر میکنیم. 

 



منبع : http://roghayeh.net

دانلود مداحی علیمی و هلالی در پنجمین اجتماع مدافعین حرم

$
0
0

علیمی و هلالی

آقای حمید علیمی که اخیرا از سوریه بازگشت ، امروز مراسم شهادت امام جعفر صادق علیه السلام را در تهران به همراه عبدالرضا هلالی و روح الله بهمنی برگزار نمود.

این مراسم باشکوه در پنجمین اجتماع مدافعین حرم حضرت زینب و رقیه سلام الله علیهما انجام شد.

برای دانلود کامل مداحی حمید علیمی و هلالی و حسینی به ادامه مطلب مراجعه کنید.


 


منبع : http://roghayeh.net

عکس هایی که حمید علیمی از حرمهای سوریه ارسال کرد

$
0
0

اصولا کربلایی حمید علیمی به عشق اهل البیت علیهم السلام هرکاری می کند ؛ حالا آن کار ذکر مصیبت ، مداحی ، جهاد و یا حتی عکاسی باشد!

اخیرا ایشان از اماکن مقدسه سوریه همچون حرم حضرت زینب سلام الله علیها ، حرم حضرت رقیه سلام الله علیها ، حرم حضرت سکینه و ام کلثوم سلام الله علیهما و قبرستان باب الصغیر ، تصاویری گرفتند و ارسال کردند که "خبرگذاری ابنا" آنها را در سایت خود درج نمود.

ما بخشی از این تصاویر را در سایت تخصصی حضرت رقیه سلام الله علیها قرار دادیم. لطفا برای مشاهده ی عکس های ارسالی توسط حمیدرضا علیمی به ادامه ی مطلب مراجعه کنید.

 

 


منبع : http://roghayeh.net

اوضاع حرم حضرت رقیه (س) امن است

$
0
0

وضعیت حرم حضرت رقیه سلام الله علیها

به لطف خداوند متعال و با تلاش سربازان بشار اسد ، حرم حضرت رقیه سلام الله علیها در امنیت کامل به سر می برد و همچون گذشته با تدابیر ویژه ای محافظت می شود.

با توجه به اینکه امریکا تهدید به حمله کرده است ، مدافعین حرم حضرت رقیه سلام الله علیها با هوشیاری بیشتری از بارگاه محافظت می کنند. آنها آماده مقابله با هرگونه تجاوز تروریستها به اطراف حرم هم هستند لذا به همین دلیل از زمان شروع جنگ تا کنون این مکان مقدس در امنیت کامل به سر می برد.

مدافعین حرم حضرت رقیه

حتی خمپاره ای که چند وقت پیش به مسجد مجاور حرم حضرت رقیه سلام الله علیها اصابت کرد دستساز بود و خسارت بسیار جزیی وارد کرد.

امیدواریم این امنیت در صورت حمله احتمالی امریکای تجاوزکار هم ادامه داشته باشد. امریکایی ها باید خوب بدانند که اگر خدایی نکرده به حرم حضرت زینب سلام الله علیها یا حرم حضرت رقیه بنت الحسین سلام الله علیهما کوچکترین آسیبی برسانند قطعا با عکس العمل شدید شیعیان سراسر جهان مواجه خواهند شد.

 


منبع : http://roghayeh.net

همدم بابا ( شعر حضرت رقیه علیها السلام )

$
0
0

شعری نبود اگر که تو پیدا نمی شدی

مجنون نبود اگر که تو لیلا نمی شدی

 

روشن نبود چهره ی خورشید این چنین

روزی اگر ز پرده هویدا نمی شدی

 

دیگر نوازش رخ مهتاب با که بود

 زیباترین ستاره ی شبها نمی شدی!

 

گریه نداشت رونق امروزی خودش

شأن نزول سوره ی غم ها نمی شدی

 

بازار طعنه کوچه نداشت ای عزیز من

در شهر شام حضرت زهرا(س) نمی شدی

 

بر روی نیزه لب به تلاوت نمی گشود

بابا! اگر تو محو تماشا نمی شدی

 

شوری دگر به روضه ی اربابمان نبود

در آن خرابه همدم بابا نمی شدی

 

عیبی نداشت پیش قدوم سر پدر

از فرط زخم های تنت پا نمی شدی...

 

 

 

شعر: محمدجواد مهدوی


منبع : http://roghayeh.net

همدم بابا ( شعر حضرت رقیه علیها السلام )

$
0
0

شعری نبود اگر که تو پیدا نمی شدی

مجنون نبود اگر که تو لیلا نمی شدی

 

روشن نبود چهره ی خورشید این چنین

روزی اگر ز پرده هویدا نمی شدی

 

دیگر نوازش رخ مهتاب با که بود

 زیباترین ستاره ی شبها نمی شدی!

 

گریه نداشت رونق امروزی خودش

شأن نزول سوره ی غم ها نمی شدی

 

بازار طعنه کوچه نداشت ای عزیز من

در شهر شام حضرت زهرا(س) نمی شدی

 

بر روی نیزه لب به تلاوت نمی گشود

بابا! اگر تو محو تماشا نمی شدی

 

شوری دگر به روضه ی اربابمان نبود

در آن خرابه همدم بابا نمی شدی

 

عیبی نداشت پیش قدوم سر پدر

از فرط زخم های تنت پا نمی شدی...

 

 

 

شعر: محمدجواد مهدوی


منبع : http://roghayeh.net

معنی رقیه و بررسی این اسم

$
0
0

بررسی تخصصی نام و معنی رقیه

کلمه رقیّة به ضم "ر" و تشدید "ی" اسم مصغر میباشد که مختوم به تاء تانیت شده است.

ریشه ی کلمه ی رقیه از ماده (رِقی یَرقی) به معنای بالا رفتن است و (راقی) به معنای متصف به این صفت یعنی "بالا رونده" می باشد ، سپس مصغر شده است به خاطر اینکه عرب گاهی به جهت ملاطفت با فرزندان و نزدیکی به آن ها گاهی اسمهای بچه هایشان را مصغر وضع می کند مثل سمیّة و سکینة یا اینگونه خطاب می کند مثل (بنیّ) که مصغّر (ابنی) است و تانیت رقیّه به "تاء" به این دلیل است که این اسم برای دختر بچه ها قرار داده شده است.

پس حاصل معنا این است که دارنده ی اسم رقیه ، دارای مرتبه ای بلند و رفیع در کمالات و خصائص نسبت به دیگران می باشد.

البته گویا رقیه لقب دختر امام حسین علیه السلام بوده زیرا از ادله چنین به دست می آید که اسم اصلی ایشان فاطمه بوده است.

رقیه



منبع : http://roghayeh.net

دو ضریح حضرت رقیه (س) + تصاویر

$
0
0

در بین حضرات آل الله ، تنها حضرت رقیه بنت الحسین علیهماالسلام است که قبر مطهر او دو ضریح دارد!

حتی در کاظمین یا سامرا که دو امام در آنجا دفن هستند یک ضریح وجود دارد اما در دمشق ، حکایت چیز دیگری است. هیچکس نمی تواند ادعا کند که حکمت اصلی این امر را می داند ولی آنچه مشخص است اینکه حضرت رقیه خاتون دو ضریح زیبا و دلربا دارد و همچنین عشاق فراوانی در بوسیدن این عتبه ی مقدسه لحظه شماری می کنند.

آنهایی که به حرم حضرت رقیه سلام الله علیها مشرف شده اند این موضوع را از نزدیک دیده اند ولی برای عزیزانی که هنوز به زیارت دختر سه ساله امام حسین علیه السلام شرف یاب نشده اند تصاویری از دو ضریح حضرت را آماده کرده ایم. ضریح داخلی و ضریح بیرونی.


عکس دو ضریح حضرت رقیه

عکس ضریح داخلی و بیرونی حضرت رقیه سلام الله علیها

 

 

دو ضریح حضرت رقیه

عکس دو ضریح حضرت رقیة بنت الحسین سلام الله علیهما



منبع : http://roghayeh.net

شعر یا رقیه

$
0
0

ﻗﻄﺮه ای درﯾﺎ ﭘﺮﺳﺘﻢ ، ﯾﺎ رقیه ... در ﻫﻮاﯾﺖ ﻣﺴﺖ ﻣﺴتم یا رقیه

دل ﺑﺮﯾﺪم از ﻫﻤﻪ ﺧﻠﻖ ﺟﻬﺎن ... ﻋﻬﺪ و ﭘﯿﻤﺎن ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺴﺘﻢ ﯾﺎ رقیه

ﺑﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ آﺷــﻨﺎ ﺷـﺪ ﺑﺎورم ... از ﺧـﻮد و ﺑﯿﮕـﺎﻧﻪ رﺳـﺘﻢ ، ﯾﺎ رقیه

ﭘﺎی در راه ﻃﻠﺐ ﺑـﻨـﻬﺎده ام ... دل ز ﻏﯿﺮ ﺣﻖ ﮔﺴـﺴـﺘﻢ، ﯾﺎ رقیه

ﭘﺮ ﮐﺸﯿﺪم در ﻫﻮای ﻋﺎﺷﻘﯽ ... ﺑﺮ ﺳـﺮ ﺑﺎﻣﺖ ﻧﺸﺴـﺘﻢ، ﯾﺎ رقیه

ﺗﺎ ﻣﺮا ﺧﻮاﻧﺪی ﺑﺮﯾﺪم از ﻫﻤﻪ ... ﻧﺎﮔﻬﺎن ﺧﻮد را ﺷﮑﺴـﺘﻢ، ﯾﺎ رقیه

ﻫـﺮ ﭼـﻪ ﻫﺴـﺘﻢ، اي ﮔﻞ ﺑﺎغ ﺧﺪا ... از ﺗﻮﻻی ﺗﻮ ﻫﺴـﺘﻢ، ﯾﺎ رقیه

ﻣﺴﺘﯽ ام اﻣﺮوز و ﻓﺮداﯾﯽ ﻧﺒﻮد ... ﻣﺴﺖ از روز اَﻟَﺴـﺘﻢ، ﯾﺎ رقیه

ﺗﺎ ﺳـﭙﺮدم ﺳــﺮ ﺑﻪ راه ﺳـﺒﺰ ﺗﻮ ... ﻗﻄﺮه ای درﯾﺎ ﭘﺮﺳـﺘﻢ، ﯾﺎ رقیه



منبع : http://roghayeh.net

اس ام اس حضرت رقیه سلام الله علیها

$
0
0

برای مشاهده جدیدترین اس ام اس ها درباره حضرت رقیه علیها السلام به ادامه مطلب مراجعه کنید.

اس ام اس حضرت رقیه

 


منبع : http://roghayeh.net
Viewing all 216 articles
Browse latest View live